- گشن کردن (سَ کَ دَ)
بار گرفتن و باردار شدن:
شنیدم که چل مادیان گشن کرد
یکی تخم برداشت از وی به درد.
فردوسی.
، با ماده نزدیک شدن: و سعادت وی (ستور) خوردن و خفتن و گشن کردن است. (کیمیای سعادت)
شنیدم که چل مادیان گشن کرد
یکی تخم برداشت از وی به درد.
فردوسی.
، با ماده نزدیک شدن: و سعادت وی (ستور) خوردن و خفتن و گشن کردن است. (کیمیای سعادت)
